عوامل کلی مؤثر در ارتکاب سرقت
بررسی عوامل کلی مؤثر در ارتکاب سرقت
در بررسی علت وقوع جرم ازنظر جرمشناسی، همواره جرم و بزه از ترکیب چندین عامل جرمزا نشأت میگیرد و هیچگاه نمیتوان صرفاً یک عامل را بهعنوان علت نهائی بروز جرم معرفی کرد.
لذا در بروز جرم سرقت در بین جوانان نیز چندین عامل دخیل هستند که آنها را در یک دستهبندی کلی میتوان به عوامل 1 عوامل فردی 2 عوامل برونی یا محیطی تقسیم کرد. درعینحال این عوامل شامل زیرمجموعههایی ذیل میباشند.
1 عوامل فردی: شامل بند اول: عوامل ذاتی که خود نیز به عوامل: الف) عوامل جسمی ب) عوامل روانی تقسیم میگردد. بند دوم: عوامل اکتسابی: شامل الف) اعتیاد به مواد مخدر ب) اعتیاد به الکل ج) اعتیاد به قمار.
2 عوامل برونی یا محیطی: شامل: بند اول محیط طبیعی، مادی یا جغرافیایی بند دوم محیط اجتماعی شامل: الف) محیط اجتماعی شخصی (خانواده دوستان مدرسه) ب) محیط اجتماعی عمومی یا کلی: این عوامل به سه دسته 1 عوامل اقتصادی و اجتماعی 2 عوامل فرهنگی 3 عوامل سیاسی تقسیم میگردد.
عوامل فردی
شامل اعتیاد به: 1 مواد مخدر 2 الکل 3 قمار.
این عوامل به سه دسته تقسیم میگردد که عبارتاند از: 1 اعتیاد به مواد مخدر 2 اعتیاد به الکل 3 قمار. قبل از اینکه وارد بحث هر یک از اینها بشویم به تأثیر اینها در دوران بارداری که جزء عوامل مادرزادی و در حقیقت حدفاصل عوامل ارثی و اکتسابی است میپردازیم.
تأثیر دخانیات، مواد مخدر و الکل بر روی جنین: تأثیر هر یک از این موادها بر روی بزرگسالان بر کسی پوشیده نیست تا چه برسد به جنین که در رحم مادر در حال تکوین و رشد و نمو میباشد. بهطوریکه «استفاده از دخانیات و مواد مخدر در حین بارداری برای جنین مضر میباشد. نیکوتین سیگار که از راه بند ناف به جنین میرسد موجب برخی از فعلوانفعالات نامناسب میگردد. حتی در بعضی مواقع ضربان قلب جنین پس از استفاده از سیگار توسط مادر افزایش یافته است. تأثیر مواد مخدر روی جنین بهمراتب بیشتر از سیگار میباشد. جنین در طول 6 ماه آخر بارداری نسبت به اعتیاد مادر از خود بازتاب نشان میدهد و ضربان قلبش افزایش مییابد. جنین مادران معتاد هنگام تولد معتاد بوده و باید در دفع اعتیاد آنان اقدام نمود» (شرفی، 1368: 55)؛ اما در خصوص مضرات تأثیر الکل «تحقیقات نشان داده که مستی و خماری ناشی از مصرف الکل در هنگام تولید نسل موجب مسمومیت نطفه گشته و آثار سوء آن از بدو طفولیت به طرق مختلف ظاهر میشود» (شامبیاتی، 1385: 182)
عوامل برونی یا محیطی
محیط به مجموعهای از عوامل یا شرایط گفته میشود که بهطورکلی باعث ایجاد تغییرات در موجودات زنده میگردد. «مطالعات مختلف نشان میدهد که در جریان رشد فرد و در تمام مدت زندگی، مواد، نیروها و جاندارانی بر او تأثیر میگذارند و بدین لحاظ میبینم که گرچه در فرزندان صفات والدین ایشان و گاهی نیز صفات اجداد آنها مشاهده میگردد اما درعینحال دیده میشود که صفاتی در فرزندان وجود دارد که قبلاً در والدین یا اجداد آنها نبوده، لذا میتوان در این مورد معتقد به تأثیر محیط و نقش آن در بروز و ظهور صفتی مؤثر شد» (نوربها، 1387: 114). در مورد معنای لغوی محیط آمده است که «معادل کلمه فرانسوی میلیو است. این واژه در زبان فرانسه از تغییر و ترکیب دو کلمه مدیوس و لوکوس به معنی نقطه مرکزی پدید آمده است. فرهنگ لاروسی آن را ترکیبی از پیشوند می یعنی وسط یا میانه یا مذکر یا نیمه و کلمه لیو یعنی مکان و بدین ترتیب در معنی لغوی آن نقطه مرکزی تغییری پدید نیامده است و عامه ملت فرانسه این کلمه را به معنای دنیایی که ما را احاطه کرده است یا محیط به کار میبرند» (کینیا، 1373: 463).
این عوامل شامل: بند اول محیط طبیعی، مادی یا جغرافیایی و بند دوم محیط اجتماعی هستند که این نیز بهنوبه خود شامل: الف) محیط اجتماعی شخصی (خانواده دوستان مدرسه) ب) محیط اجتماعی عمومی یا کلی: این عوامل نیز شامل:1 عوامل اقتصادی و اجتماعی 2 عوامل فرهنگی 3 عوامل سیاسی، میباشد.
محیط طبیعی، مادی یا جغرافیایی
عامل دیگری که در ظهور و بروز جرائم مؤثر میباشد محیط طبیعی است. محیط طبیعی که آن را محیطزیست نیز مینامند، مربوط به جغرافیا و شرایط جغرافیائی ازجمله آبوهوا، سردی و گرمی آن، پستیوبلندی و دوری و نزدیکی به دریا، کوهستانی و دشت و... میشود. «اولین کسی که درباره تأثیر محیط جغرافیائی اظهارنظر کرده است. بقراط پزشک یونانی است که به پزشکان توصیه میکرد که در اقلیم، فصول، بادها، هوا و... تعمیق بیشتری بنمایند و از تأثیر این عوامل غافل نمانند و از آن برای بهبودی و رشد آدمیان حد اعلای بهرهبرداری را به عمل آورند» (شرفی، 1368: 63).
ابنخلدون که تقسیمات اقلیمی او بیشتر مشهور است در این خصوص میگوید که «هر نوع محیط جغرافیائی در آدابورسوم و اخلاق دارای تأثیراتی است که از پدیدههای سیاسی و علل دیگر بسیار مؤثرترند» (کینیا، 1373: 469). در این خصوص دانشمندان دیگری ازجمله منتسکیو در روحالقوانین آورده است: «آبوهوا بر منش و خلقوخوی و آدابورسوم انسانها تأثیر میگذارد، لذا تفاوت قوانین در مکان به خاطر تغییر اوضاعواحوال جوی است. بعد از اوکتله با کمک گرفتن از آمار جنائی فرانسه منحنی بزهکاری را در استانهای مختلف فرانسه ترسیم کرد. در ادامه لاکاسانی دراینباره معتقد است که در ماه ژوئیه (مرداد) میزان ضربوجرح و قتل به اوج خود میرسد. تجاوز به عنف در ماه می (اردیبهشت) زیاد میشود و در ماه دسامبر (آذر) به حداقل میرسد. نوزاد کشی در ماههای ژوئیه (دی)، فوریه (بهمن) مارسی (اسفند) به بیشترین حد خود میرسد» (جاهد، 1386: 180). همچنین دانشمند فرانسوی، میشل گوی ادعا کرد: «که جنایات علیه اشخاص در نواحی جنوب و به هنگام فصول گرما بیشتر اتفاق میافتد و جرائم علیه اموال در نواحی شمال و به هنگام فصل سرما زیادتر اتفاق میافتد» (شرفی، 1368: 64).
هرچند که دانشمندان دیگری نظریات فوق را قبول ندارند ازجمله «(آنریکو) فری نظریه کتله را در مورد تأثیر محیط جغرافیائی و نظریه لاکاسانی را درباره اثر محیط اجتماعی آن چنانکه توصیف کرده قبول ندارد و آورده که: اگر فقط عوامل جغرافیایی و محیط اجتماعی شبیه مایهای برای کشت و رشد و نمو میکروب بزهکاری است پس چرا از بین افرادی که در شرایط مساوی، در یک محیط زندگی میکنند فقط تعدادی از آنان مرتکب جرم میشوند؟ او معتقد است که جرم مانند تمام اعمال انسانی پدیدهای است بغرنج که ناشی از وضع جسمی و روانی و اجتماعی میباشد» (دانش، 1384: 293). اگر تمام نظریات فوق را کنار هم بگذاریم و به این مسئله یکبعدی نگاه نکنیم مطمئناً به این نتیجه خواهیم رسید که تأثیر محیط نامناسب در ایجاد زمینههای انحراف و بزهکاری امری مسلم و واقعیتی انکارناپذیر میباشد.
- محیط اجتماعی
این محیط شامل: الف) محیط اجتماعی شخصی ب) محیط اجتماعی عمومی یا کلی.
الف) محیط اجتماعی شخصی: این محیط شامل اطرافیان و پیرامون خود میباشد که او را در برگرفته به عبارتی تحت تأثیر خاص خود قرار میدهند. این محیط خود به چندین محیط تقسیم میشود و عبارتاند از: 1 محیط حتمی و اجتنابناپذیر 2 محیط اتفاقی 3 محیط انتخابی 4 محیط تحمیلی.
اینک به تشریح تکتک موارد فوق میپردازیم:
1 محیط حتمی و اجتنابناپذیر: این محیط شامل محیط خانوادگی، محل سکونت و اطراف آن میشود. در ذیل به تشریح هر یک از این موارد میپردازیم:
محیط خانوادگی: «محیطی است که فرد در آنجا چشم به دنیا گشوده و رشد خود را آغاز میکند» (همان: 295). در حقیقت میتوان گفت: «اولین عامل و مهمترین جایگاه جامعهپذیری افراد، خانواده است، اجتماعی شدن افراد از خانواده شروع میشود، نوزاد در خانواده رشد میکند، رفتارهای اجتماعی، هنجارها و ارزشها را میآموزد و یاد میگیرد که چگونه با دیگران تعامل داشته باشد» (احمدی، 1386: 59)؛ بهعبارتدیگر «خانواده از نخستین نظامهای نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد و از همه نهادهای اجتماعی، طبیعیتر و خودیتر است» (شرفی، 1368: 37).
تعاریفی از سوی دانشمندان در خصوص خانواده بهعملآمده که در ذیل به چند مورداشاره میکنیم:
1 «مرحوم دهخدا در تعریف خانواده میگوید: یگانه سازمان اجتماعی بادوام و همگانی است که از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته و برآورنده مهمترین خواستههای حیاتی و انسانی و برقرارکننده روابط اجتماعی است» (نجفی توانا، 1385: 107).
2 «خانواده عبارت از یک واحد اجتماعی که از ازدواج زن و مردی به وجود میآید و فرزندان آنها کاملکننده آن خواهند بود» (شامبیاتی، 1385: 200).
با توجه به اینکه خانواده نقش اساسی در بزهکاری یا عدم بزهکاری افراد دارد، لذا به بعضی از زمینهها و شرایط خانوادگی مؤثر در بزهکاری اشاره میکنیم.
زمینهها و شرایط خانوادگی مؤثر در بزهکاری:
با توجه به اینکه عوامل بسترساز ناهنجاری و بزهکاری اطفال مربوط به محیط خانواده متعدد میباشد لذا در این قسمت اشارهای به مهمترین اینها میکنیم. ازجمله زمینهها و شرایط خانوادگی مؤثر در این زمینه میتوان: «کمبود و نارسایی در محبت، تبعیض در خانواده، کثرت فرزندان و یا تکفرزندی، بیبندوباری در روابط والدین، مهاجرت و محله مسکونی خانواده، ازدواج مجدد، زندگی با نامادری و ناپدری و... میتوانند فرزندان را در گرایش به بزه و بزهکاری هدایت کنند.» (اشراقی) نام برد. در خصوص اهمیت والدین لازم به ذکر است که «از 95 هزار ساعت زندگی کودک تا پایان 11 سالگی حدود 5 هزار ساعت آن در مدرسه و حداکثر قریب همان ساعت با کسان و خویشان و الباقی در خانه سپری میشود و مهمتر آنکه بخش اعظم این مدت 85 هزار ساعتی در کنار مادر و در دامان آموزش او و یا حداقل در تماس با آن است» (ماهنامه راه راستان، 1387: 13).
انواع خانواده:
به جهت اهمیت کانون خانواده و تأثیری مهم و اساسی که در ساختار فیزیکی و روحی و روانی افراد دارد، اشارهای به چند نمونه از خانوادههایی که دارای زمینه و شرایط مساعد برای انحراف فرزندان هستند میکنیم: 1 خانوادههای متشنج 2 خانوادههای ازهمگسیخته
1 خانوادههای متشنج: خانوادههایی هستند که تنش، مشاجره، دعوا و اختلاف زیادی در درون آن دیده میشود. خصوصاً اینکه اگر این اختلاف، مشاجره و دعوا بین والدین وجود داشته باشد، آثار شوم و مخربی روی فرزندان بهجا میگذارد. بهطوریکه «آبراهامسون دریافت خانوادههای افراد بزهکار نسبت به خانوادههای افراد غیر بزهکار در شرایط عاطفی نامطلوبی به سر میبرند که فشار خانواده نامیده میشود. این فشار خانواده با خصومت، تنفر، عصبانیت، آزردگی، پرخاشگری و آشفتگیهای عاطفی به وجود آمده و حفظشده، هم در والدین و هم در فرزندان آشکار میشود. شاو و مک کی نیز اثر فزاینده فشار درونی و اختلاف را عامل تبیینکننده بزهکاری میدانستند. لذا استدلال میکردند که عدم روابط گرم و عاطفی در خانواده روی بزهکاری تأثیر دارد» (چلبی). همچنین «طبق تحقیقاتی که در فرانسه بهعملآمده 80 درصد از اطفال بزهکار از خانوادههایی هستند که به علت نفاق و ناسازگاری و عدم تفاهم بین افراد خانواده، محیط خانوادگی آنان دائماً متشنج است» (دانش، 1384: 293).
2 خانوادههای ازهمگسیخته: تمام دانشمندان و علماء جامعهشناسی، جرمشناسی، روانشناسی و کسانی که در این رابطه تبحر دارند با این جمله موافق بوده و متفقالقولاند که ازهمپاشیدگی و گسیختگی سازمان اصلی خانواده در اثر هر عاملی، ضربه مهلکی بر سعادت آینده فرزندان آن خانواده و اجتماع او وارد میکند. تغییراتی که در اوضاع و شرایط خانوادگی بر اثر طلاق و جدائی والدین یا فوت آنها یا یکی از آنها به وجود میآید تأثیر عظیم و عمیقی نهتنها در بزهکاری کودکان آن خانواده بلکه بر نوجوانان و جوانان آنها نیز دارد. «اکثر قریب بهاتفاق مجرمان و جنایتکاران، دارای خانوادههای ازهمگسیختهای هستند و از وجود یک یا هر دو والدین خود محروم بودهاند» (خبرگزاری ایونا، 87/10/17). روانشناسان معتقدند که «جدایی کودک از والدین بخصوص مادر موجب ناتوانی در برقراری رابطه عاطفی سالم و صحیح به هنگام بلوغ میشود. طلاق و گسیخته شدن خانواده خیلی بیش از نزاع میان زن و شوهر موجب ناراحتی اطفال و بزهکاری آنان میشود و از علل استثنایی ارتکاب جرائم به شمار میشود.» (سایت خبری پلیس، 87. 10. 24) همچنین بر اساس تحقیقی که توسط یکی از جامعه شناسان جنائی انجامگرفته «30 درصد از مجرمان زندانی، ازدواجهای ناموفق داشتهاند و اکثریت نیز یا فرزند طلاق بوده یا با اختلافهای شدید خانوادگی در زندگی مواجه بودهاند» (روزنامه اعتماد، 85/3/4).
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 14 آبان 1400 (20:42)
- گزارش تخلف مطلب