نظریه ی حوزه در روان شناسی اجتماعی
کورت لوین یکی از اندیشمندان مکتب گشتالت با رهاکردن مسائل کلاسیک این مکتب توجه خود را به مبحث تازه ونو انگیزه معطوف کرد.فهرستی از چند زمینه ی تحقیقی که لوین وهمکارانش به تجربه ی آزمایشگاهی کشیدند،چشم اندازی از وسعت بردکارهای آنان را پیش روی ما می گشاید.بررسی پویای حافظه،ازسرگیری فعالیتهای ناتمام،سیری از کار واشباع،سطح توقع وانتظار،رفتار گروهها وتصمیم گروهی همه زمینه های این تحقیقاتند. تعدادزیادی از عباراتی که به نام لوین قلم خورده وجزءواژگان معمول روان شناسی اجتماعی شده اند عبارتند از:فضای زیست،والانس،جابجایی،وضع تداخلی،ساختار شناختی،کنش جستجوگرانه.
انتخاب این عبارات که رنگ وبوی علوم فیزیکی دارد به معنای آن نیست که لوین فرایند های روانی را همانند فرایندهای فیزیکی فرض کند.زاویه ی دید او کاملا روان شناختی ومفاهیمی راکه در مورد انگیزه به کار گرفته به نیاتی مربوط می داند که در پس رفتارهای انسانی نهفته است وبه هدفهایی مربوط می شود که جهت رفتارها به سوی آنها یا دوری از آنهاست.لوین از منطق پویا پیروی می کند ومعتقد است که این منطق در تمامی علوم مشترک است.لوین در مبحثی تحت عنوان " علم تطبیقی علوم "فکر فلسفی واهی "علم جهانشمول واحد"که براساس آن توجیهات روان شناختی به شکل فیزیکی ممکن می نمود را دور انداخت.هدف وی این بود که به وجوهی دست پیداکند که توجیه یکسان در علوم مختلف را امکان پذیر سازد،البته با این اعتقاد که هریک از این پدیده های روان شناختی وفیزیکی را درفضای خاص خود مورد تبیین قراردهند.
مفاهیم پویا:
مفاهیم "تنش" والانس" نیرو"و"جابجایی" در تحقیقات نظری لوین در باب انگیزه نقش اصلی دارند. وی می گوید که هر بار که در وجود شخص بک نیاز روانی یا قصدی پدید می آید، نظام در حال تنشی به کار می افتد. وقتی نیاز ارضا گردید یا مقصود حاصل شد، تنش زایل می گردد. تنش حاوی برخی حیطه های مفهومی است: حالت تنشی در ناحیه ای از ذهن سعی دارد بر اثر تغییر، حالت آرام نواحی اطراف را به خودگیرد. این کار به کمک نیروهایی – که در مرز ناحیه ی تنشی حضور دارد- و در حوزه ای انجام می گیرد که د رآن نیروها همه به طرف ناحیه معینی از این حوزه هدایت می شوند و والانس مثبت را تشکیل می دهند (این ناحیه معین مرکز حوزه ی نیروها ست) همین نیروها با این کار از حوزه ی " والانس منفی " فاصله می گیرند.
واژه ی "نیرو" جهت و قدرت تمایل به تغییر را در نقطه معینی از فضای زیست مشخص می دارد. تغیر یا به وسیله جابجایی (یعنی تغییر در وضع) شخص در محیط روانی او انجام می گیرد، یا به صورت تغییری در ساختار محیط ذهنی او پدیدار می شود.
میان نظام های تنشی شخص و برخی حیطه های محیط زیست روانی او رابطه ی نزدیکی وجود دارد. به طور اخص تنش می تواند:
- یا مربوط به والانس مثبت نواحی فعالیت محیط زیست روانی. که در این صورت نواحی به عنوان محدود کننده ی تنش ادراک
- یا مربوط به والانس منفی ناحیه ای که شخص در حال حاضر در آن بسر می برد.
وجود ناحیه با والانس مثبت (ناحیه – هدف) منحصرا به وجود تنش بستگی ندارد، بلکه به امکان پایین آمدن تنش در نظر شخص نیز ارتباط پیدا می کند. شخصی که به امکان خود در پایین آوردن میزان تنش آگاهی ندارد و بنابراین ناحیه – هدفی در ذهن او شکل نمی گیرد، رفتار او تحت تاثیر میل او به ترک ناحیه منفی حاضر و ورود به ناحیه ی دیگر، قرار دارد سپس رفتاری دیگر برای ورود به ناحیه ی دیگر و... در واقع رفتار او راجابجایی در جهت مخالف ناحیه ی فعلی یا به عبارتی ملموس تر یک حرکت دائمی تعیین می کند. رفتار جستجو گرانه هنگامی ظاهر می شود که فرد بداند که ناحیه – هدفی وجود داردو لی نداند در کجا. این وضع با حرکت ها ی دائمی شباهت هایی دارد ولی از این نظر با آن تفاوت می کند که جهت گیری به سوی هدف در اینجا غالب است و رها ساختن ناحیه ای که شخص در آن زندگی می کند چیزی جز تلاش برای دست یابی به هدف نیست(لوین،1938،ص 62و بعد)
هنگامی که در محیط زیست روانی ناحیه – هدفی وجود دارد که با نظام تنشی مطابقت دارد، می توان گفت که نیرویی حرکتی به سمت هدف وجود دارد که بر شخص تاثیر می گذارد. تنشی که هدف آن معلوم است نه فقط موجب می شود که تمایلی برای جابجایی به طرف ناحیه
– هدف بروز کند بلکه سبب می گردد که فرد در فکر این نوع فعالیت نیز باشد.روشنتر بگوییم: نیرویی که بر شخص وارد می شود تا به سوی هدف رانده شود نه فقط در سطح عمل (واقعیت) بلکه در سطح تفکر (غیر واقعیت) نیز ظاهر می گردد.
با فرضییات بالا در مورد نظامهای تنشی می توان به نتیجه گیریهایی دست زد، مثلا گفت که تمایل به یاداوری فعالیت هایی که نیمه کاره رها شده قویتر از تمایل به یادآوری فعالیتهای انجام یافته است.
زیگارنیک وچندین محقق دیگر یک سری کار را به تعدادی آزمایش شونده دادند واز آنها خواستند نیمی از کارهای خود را تمام کرده وبقیه را ناتمام بگذارند وسپس از آنان خوستند کارهایی را که انجام داده بودند به خاطر بیاورند.نتیجه ی تحقیق به حالت کسری در آمد که به نام وی نام گذاری شد.
زمانی که نیازی به سوی ارضای هدفی در شخص به وجود می آید نیرویی در او پدید می آید که تمایل وی را به سوی این هدف تحریک می کند.بنابراین می توان نتیجه گرفت که تازمانی که کارها از نظر روانی ناتمام تلقی گردند،شخص کوشش خود را برای اتمام آنها ادامه خواهد داد.اوزیان کینا شرایطی ایجادکرد تا شخص تصور کند کار او به طور اتفاقی ناتمام مانده،آنگاه او را آزاد گذاشت که در اطاق تجربه هرطور می خواهد عمل کند.در تمام موارد،اشخاص برای اتمام کار به سر کار نیمه تمام خود باز میگشتند.حالاموقعی که قطع کار تقریبا عمدی بود،بازهم 82درصد آنها برای اتمام کار خود حاضر می شدند.
لوین چنین می پنداشت که تغییر تفاوت تنشی بین دو نظام در عین حال هم به فاصله ی زمانی نظامها بستگی دارد وهم به میزان وابستگی آنها به یکدیگر.اگر فاصله ی زمانی بین نظامها زیاد شود،می توان تصور کرد که تفاوتهای تنشی بین نظامها ی به هم وابسته کاهش می یابند.زیگارنیک درتحقیق خود در مورد تجدید خاطره ی فعالیتهای ناتمام مانده واوزیان کینا در تحقیق دیگری در مورد از سرگیری کار ناتمام مانده،متوجه شدند که تمایل به تجدید خاطره یا تمایل به پایان رساندن کار ناتمام با گذشت زمان کم می شود.
درجه ی به هم وابستگی دو نظام تنشی به میزان نرمی و خشکی فکر شخص و سیال بودن ذهنی او (انعطاف پذیری) و به پیوندها و ارتباطات ساختی بین نظامها بستگی دارد. نرمش فکری شخص با حالات عمومی او در ارتباط است. وقتی که شخص مثلا خسته یا با موجی از تنش هیجانی درگیر باشد، وقتی که جوان باشد یا در موقعیتی قرار گیرد که ساختگی باشد و او مجبور به تظاهر گردد و بالاخره موقعی که از هوش و فراست بیشتری برخوردار باشد، ذهنی سیالتر دارد و انعطاف پذیرتر است.
لیس نر با استفاده از تکنیک از سرگیری کار ناتمام ارزشی را که کار می تواند در کاهش تنش داشته باشد –تنشی که بدوا به کار دیگری مربوط می شود مورد بررسی قرار داد.دراین آزمایشات،ارزش جایگزینی با کاهش تعداد دفعاتی که کار از سر گرفته می شود یا کار ناتمام به خاطره راه می یابد اندازه گیری می شد.نتایج تجربیات در مورد ارزش جایگزینی عبارتند از:
1-ارزش جایگزینی با میزان شباهتی که بین دو فعالیت اصلی وجایگزین در نظر شخص وجود دارد ونیز با میزان دشواری فعالیت جایگزین،افزایش می یابد.(لیس نر)
2- ارزش جایگزینی با همجواری زمانی بین دو فعالیت اصلی وجایگزین و با کششی که دومی برای شخص دارد بالا میرود. (هنله)
3-ارزش جایگزینی یک کار به ماهیت هدف کار اصلی ارتباط دارد.کارهای با هدف نمایش برای دیگری ←مستلزم فعالیت جایگزین قابل مشاهده(مالر)
4-راه حلهای جادویی،راه حلهای شبی نمایانه یا راه حلهایی که آشکارا با نوع کار اصلی هیچ گونه مطابقتی ندارند برای گرفتن جای کار واقعی از ارزش جایگزینی ضعیفی برخوردارند.ولی چنانچه وضعیت تظاهری یا بازی باشد راه حلهای شبی نمایانه ارزش جایگزینی پیدا خواهند کرد.(دمبو،اسلیوس برگ)
5-فعالیت جایگزینی که به فعالیت اول شبیه است،چنانچه همان هدف اول را دنبال نکند ارزش جایگزینی کمتری دارد.ساختن خانه ی ماسه ای برای یک فرزند اگر قرار بوده برای فرزند دیگری ساخته شود ارزش کمتری دارد.ولی اگر تکیه بر خانه ماسه ای ساختن نه برای شخص معینی ساختن بوده باشد.در این صورت ارزش جایگزینی حفظ خواهد شد.(آدلر وکونن)
6-چنانچه شخصی کار نیمه تمام کسی را به اتمام برساند،ارزش جایگزینی نخواهد داشت؛بویژه هنگامی که انجام کار قدر شخص اول را بالا ببرد.حال وقتی دونفر به یاری هم چیزی را بنا می کنند.انجام بخشی از کار به دست یکی،به نظر دیگری از ارزش جایگزینی قابل ملاحضه ای برخوردار است.(لوییس وفرانکلن)
از والاترین ارزشهای مربوط به نظامهای برون فکنی وخیالاتی افراد گرفته یا آنهایی که بعد اجتماعی دارند تا نقشهای تخصصی ای که در گروهها به اعضا واگذار می شود.همه تحت تاثیر این تحقیقات قرار گرفته اند.
مفهوم نظام تنشی در بررسی های تجربی در مورد"سیری از کار" نیز به طور مفیدی به کارگرفته می شود درباره اغلب نیازها می توان حالت محرومیت، حالت ارضا ء و حالت اشباع را ملاحظه کرد. این حالات با والانسهای مثبت و خنثی و منفی نواحی فعالیتی که با آن نیاز خاص یا نظام تنشی در ارتباطند، مطابقت دارند. کارستین (1928)نتیجه حاصل از تکرار زیاد فعالیتهایی از قبیل شعر خوانی و نامه نگاری و نقاشی و چرخاندن چرخ را به دست داده است. علائم اصلی اشباع عبارتند از:
1- ظهور بخشهای فرعی در فعالیت که موجب می شود فعالیت کلی به هم بریزد و معنای خود را از دست بدهد.
2- پایین آمدن دائمی کیفیت و بروز اشتباهات فراوان در انجام کا ر
3- تمایل رو به رشد به تنوع کاری که هر تغییری در آن به سرعت به سیری می انجامد.
4- تمایل به تبدیل فعالیتی که از سر سیری انجام می گیرد به فعالیت جنبی،درعین حالی که فعالیت اصلی انجام می پذیرد،فرد سعی می کندحواس خود را معطوف به کار دیگری کند،کاری که با موفقیت همراه نیست چون از دقت انسان کاسته می شود.
5- بیزاری رو به رشد ازکار در دست انجام و از کلیه ی کارهای مشابه و همچنین افزایش والانس برای کارهای دیگر.
6- بروز حرکات هیجانی ناگهانی
7- هجوم خستگی و نشانه های دیگر جسمی که با روی آوردن به کار دیگر به سرعت در شخص زایل می گردد.
سیری از کار زمانی ظاهر می شود که فعالیت از نظر روانی چیزی برای فرد نداشته باشد واحساس کند که در جا می زند.وچنان چه فعالیت امکان پیشرفت به سوی هدفی را به فرد بدهد نشانه های سیری از کار بروز نخواهد کرد.
سرعت از سیری از کار به سه عامل بستگی دارد:
1- ماهیت و نوع کار (هر چه تعداد عناصری که در کار شخص دخالت دارند و پیچیدگی کار بیشتر باشد، سیری از آن کار دیرتر ظاهر خواهد شد).
2- مهم بودن یا نبودن کار (انجام فعالیتی که در شرایط یکسان نسبت به فعالیتهای جنبی برای شخص اهمیت بیشتری دارد وی را سریعتر به طرف سیری می کشاند)
3- حالت شخص (هر چه ذهن شخص سیال تر و انعطاف پذیرتر باشد سیری زودتر ظاهر می گردد). میزان سیری از کار و سیریهای دیگر از کارهای مشابه (یعنی سرعتی که با آن آثار و علائم سیری از کاری به کارهای مشابه دیگر منتقل می شود) با سن و هوش شخص نسبت معکوس دارد (کونن،1941الف،کونن، 1941ب)
اغلب پدیده های مربوط به سیری از کاررا هنگامی می توان تو جیه نمود که ما بپذیریم که انجام مداوم کار، تنش را در نظام مربوط به آن کار کاهش می دهد.
چنانچه تکرار فعالیت ادامه پیدا کند،می توان فرض کرد که نظام تنشی مربوط به سطحی از تنش رسیده است که از سطح نظام های اطراف پایین تر است.این کاهش در تنش موجب می گرددکه شخص از کار تکراری گریزان شده وبه جانب فعالیت های دیگر کشیده شود. با گذشت زمان فرد از فعالیت های نظام تنشی ای که با نظام های تنشی سیری آور دیگر در ارتباطاند نیز رو خواهد گردانید و به سمت فعالیت هایی کشیده می شود که با فعالیتهایی که او را به سیری کشانده، رابطه ای نداشته باشد. تمایل کلی بر آن است که انسان از فعالیت های مشابه روی می گرداند و به سمت فعالیت های نا مشابه کشیده می شود. انفجار فعالیتی که شخص را از خود سیر کرده و تقسیم آن به اجزاء از هم پاشیده کاملا با تحلیلی که لوین از تفاوت و وحدت بین عناصر یک مجموعه (که بر پایه ی وابستگی ساده این عناصربه هم شکل می گیرد) (لوین،1941لوین،1951،ص 335-305) بدست می دهد، مطابقت دارد.
مفهوم نظام تنشی و بررسی های آزمایشگاهی گوناگونی که در زمینه ی تجدید خاطره و از سر گیری فعالیت های نیمه تمام، در زمینه ی جایگزینی و سیری و محرومیت انجام گرفته اند، رابطه ی مستقیمی با مسائل عدیده ی روان شناسی اجتماعی دارند. مفهوم نظام تنشی مثلا در مورد نیازها یعنی نیت هایی که منشا اجتماعی دارند و علائقی که در نتیجه تعلق به گروه و شرکت در فعالیتهای گروهی و تاثیر پذیری بین اشخاص پیدا می شوند کاربرد دارد. فهم تاثیرات مختلف تنش بر فرایند های روان شناختی به فهم بیشتر عوامل اجتماعی یا گروهی ای که موجب پیدایش انگیزه ی فردی یا کاهش تنشهای فردی می شوند، کمک می کند.
انصاری صدر
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 26 تیر 1401 (18:12)
- گزارش تخلف مطلب